سفر که گریه ندارد

ساخت وبلاگ
از حوالی همین روزهای کند بیخود طولانی میگذریمو باد فقط بر سر شاخه های شکسته می وزدما اشتباه میکنیم که از چراغ انتظار شکستن داریمشب...سرانجام خودش میشکند!متاسفانه اطراف ماپر از آدمیانی ستکه از سر احتیاط و به تاخیراز دانایی سکوت سخن می گویند.حالا سالهاستکه ما از حوالی انتظار خواب یک روز خوش رااز شب شکسته می پرسیم.راستی این همه چرت و پرت عجیب  قشنگبا ما چه نسبتی،  چه ربطی،  چه حرفی دارند ؟خدا شاهد استیک شب از این همه دریا ... را که من گریسته امشما یکی دقیقه ی آن را نیزتحمل نخواهید کرد.اووف از این روزهای کند طولانی...!«سید علی صالحی» سفر که گریه ندارد...
ما را در سایت سفر که گریه ندارد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mosafer24a بازدید : 130 تاريخ : جمعه 27 خرداد 1401 ساعت: 8:18

طفل پاورچین پاورچین دور شد کم کم در کوچه سنجاقک ها بار خود را بستم رفتم از شهر خیالات سبک بیرون دلم از غربت سنجاقک پر سهراب سپهری سفر که گریه ندارد...
ما را در سایت سفر که گریه ندارد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mosafer24a بازدید : 129 تاريخ : جمعه 27 خرداد 1401 ساعت: 8:18

شنبه روز بدی بود انگار هزار غم غروب جمعه را زیر دامنش پنهان کرده بود و یکباره غم همه جا پاشیده شد... سفر که گریه ندارد...
ما را در سایت سفر که گریه ندارد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mosafer24a بازدید : 121 تاريخ : جمعه 27 خرداد 1401 ساعت: 8:18

این روزها از مردمی که غم نان دارند جان می ستانند سفر که گریه ندارد...
ما را در سایت سفر که گریه ندارد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mosafer24a بازدید : 143 تاريخ : سه شنبه 3 خرداد 1401 ساعت: 3:20

این ظلمه وقتی که زالوها تو جیب این مردم میلولنوقتی که خیلی از این مردمبی پوله بی پوله بی پولنای قاضی مردم چی میگن آبادی آبادی آبادی ای قاضی این مردم چی میخوانآزادی آزادی آزادی "آهنگ این ظلمه وقتی که زالوها محسن چاووشی""ترانه سرا: حسین صفا" سفر که گریه ندارد...
ما را در سایت سفر که گریه ندارد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mosafer24a بازدید : 142 تاريخ : سه شنبه 3 خرداد 1401 ساعت: 3:20

نوایی نوایی نوایی نوایی همه با وفایند تو گل بی وفاییغمت درنهان خانه ی دل نشیند بنازی که لیلی به محمل نشیندبه دنبال محمل سبک پرقدم زن مبادا غباری به محمل نشیندنوایی نوایی نوایی نوایی همه با وفایند تو گل بی وفاییمرنجان دلم را که این مرغ وحشی زه بامی که برخاست به مشکل نشیندبنازم به بزم بنازم به بزم محبت که آن جا گدایی به شاهی مقابل نشیندنوایی نوایی نوایی نوایی همه با وفایند تو گل بی وفاییبه پایت خلد خار آسان برارم چه سازم به خاری که بر دل نشیندبه دنبال محمل چنان زار گریم که ازگریه ام ناقه درگل نشیندخوشا کاروانی که شب راه طی کرد دم صبح اول به منزل نشیندالهی برافتد الهی برافتد نشان جدایی جوانی بگذرد توقدرش ندانینوایی نوایی نوایی نوایی همه باوفایند تو گل بی وفاییعثمان محمدپرست شب را طی کرد و دم صبح به منزل نشست... سفر که گریه ندارد...
ما را در سایت سفر که گریه ندارد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mosafer24a بازدید : 302 تاريخ : سه شنبه 3 خرداد 1401 ساعت: 3:20